شرح حال تا صبح یکشنبه 20 آبان 98
نوشته شده توسط : perana

روزها به ورزش و خواندن و نوشتن میگذره اما گشت و گزار و ورزش امروزم متفاوت بود.

از محل سکونتِ ما تا جنگل کمتر از 20 دقیقه راه بیشتر نیست هر روز که آاشنایان منو در حال پیاده روی می دیدن جنگل رو برا پیاده روی پیشنهاد می کردن.

دیروز بعد از ظهر خود به خود چرخ دو چرخه ام باب فتحی گشود که تا ابتدای جنگل پیش بروم کوچه پس کوچه هایی رو که شناخت نداشتم شناختم ان شاءالله روزهای اینده جنگلی خواهم شد!

پس از بازدید هایی که طعم تفریح داشت خودمو به جاده اصلی رسوندم و بیش از یک ساعت رکاب زدم در حال رفتن بودم که گوشی همراهم آواز داد آن سوی بیسیم آقای دربانیان بود خبرهای بیات بود و خبر خاصی نداشت.

با زنگ تلفن آقا داوود تاریخ رفتن مان تغییر کرد بنا شد ان شاءالله روز 5 شنبه راهی تهران شویم برنامه بعدی و زمان رفتن به مشهد رو قانون مشخص می کند!

چند روزی است تصمیم میگیرم برم کارخونه ولی کارتازه و مهمتری پیش میاد شاید امروز میسر شدالبته شاید.

مطلب روزانه ای که طبق معمول برای مدیر کانال می فرستم پس از مغرب متوجه شدم اشتباهی به جای دیگری فرستادم امان از آلزایمر امان! 

با این که هر روز از فاصله 100 متری دریا عبور میکنم ولی بیش از دوهفته است همو ندیدیم دلمون برا هم تنگ شده امیدوارم ملاقات صورت بگیره..

سپاس پروردگار رو که به لطف او آرامش و آسایش و تندرست و سلامتیم الهی شکر.





:: بازدید از این مطلب : 154
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 1 دی 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: